پـیـغـامـ مـاهـی هـا
دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۲۴ ق.ظ
˙·٠•●♥ پـیـغـامـ مـاهــے هـا♥●•٠·˙
O-O ❀ ~ ❀ ~ ❀ ~ ❀~ ❀ ~ ❀ ~ ❀ O-O
رفتـــﮧ بودمـ سر حوضــ
تا ببینمــ شایــَد ، عڪس تنهایے خـود را در آبـــ ،
آب در حوض نبود .
ماهیاטּ مے گفتند :
« هیچ تقصیر درختاטּ نیست.
ظهر دم ڪرده ے تابستاטּ بود ،
پسر روشـטּ آبـــ ، لبــ پاشویــﮧ نشستــ
و عقابــ خورشید ، آمـَد او را بــﮧ هوا برد ڪــﮧ برد .
به درڪـ راه نبردیم بـــﮧ اُڪسیژטּ آبــ.
برق از پولڪـــ ما رفتــ ڪـﮧ رفتـــ.
ولے آטּ نور درشتــ،
عکس آטּ میخڪـــ قرمز در آبــ
ڪـﮧ اگر باد مے آمد دل او ، پشتــ چین هاے تغافل مے زد ،
چشم ما بود.
روزنے بود بــﮧ اقرار بهشتــ.
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدے ، همتــ ڪُن
و بگو ماهے ها ، حوضشاטּ بے آبــ است.»
باد مے رفتـــ بــﮧ سر وقتــ چنار.
مـَטּ بــﮧ سر وقتـــ خدا مے رفتم.
❤✧❤✧❤✧❤✧❤✧❤✧❤
- ۹۳/۱۲/۰۴